۱شهید رجایی به همراهانش گفت:من این نظم را از آقای بهشتی یاد گرفته ام.
۲مصطفی دستهایش را داخل جیبش برد.
۳پدران تو دین و فلسفه و هنر و دانش داشتند.
۴من و تو نباید فراموش کنیم که خداوند تنها از راه کار و کوشش به ما کمک میکند.
۵تنها حرص و آز نیست که آنها را وا میدارد ثروت خود را بیهوده تلف کنند.